. ملاحظات ژئوتکنیکی و سازهای مضاعف در طراحی ریزشمع یا میکروپایل
-
پیشبینی جابجاییهای محوری سازهای مورد انتظار
در بسیاری از طراحیها، سختی محوری شمع مسئلهساز نمیباشد. اما مقاوم سازی لرزهای فونداسیونها مستلزم سازگاری تغییر شکل بین شمعهای در دست اجرا و شمعهای موجود میباشد. بنابراین توجهات ویژه به سختی شمع لازم میباشد. طراحی سازههای جدید و مقاوم سازی لرزهای، اغلب نیازمند تعیین سختی شمع برای مدل کلی سازه در آنالیزهای زلزله میباشد. وقتی طرح شمع مستلزم معیارهای جابجایی قویتری باشد، (همچون حضور زلزله)، ممکن است پیشبینی سختی شمع و محدودیتهای تغییر شکل در طی طراحی و تایید آنها از طریق آزمایشهای بارگذاری محلی لازم باشد.
میکروپایل
طرح ریزشمع (یا میکروپایل) را میتوان بوسیله الزامات سختی (جابجایی مجاز) ناشی از سطح مقطع عرضی کوچک شمع کنترل کرد. در طی مرحله طراحی شمع، روشهایی برای پیشبینی جابجایی شمع تحت بارگذاری کششی و فشاری وجود دارد، که امکان برآورد اولیه از سختی مورد نیاز شمع را میسر میسازد. یکی از این روشها، مدل انتقال بار “t-z” میباشد. جاییکه “t” بیانگر تنش برشی سطح مشترک و “z” بیانگر جابجایی عمودی میباشد. در این روش که برای پیشبینی رفتار جابجایی شمعهای قطر بزرگ ابداع شد، مدلسازی شمع با مدل المان محدود (Finite Element) صورت میگیرد، در حالیکه خاک (زمین) با یکسری فنرهای توزیع شده محوری مدل میشود. ممکن است، انتخاب پارامترهای مناسب طرح و پیشبینی صحیح رفتار شمع بخاطر تاثیر شرایط خاکی مختلف و عملکرد شمع ناشی از روشهای اجرا، سخت باشد.
روشی سادهتر که در این مقاله آمده است شبیه به روش استفاده شده برای آنالیز عملکرد مهارtieback بوده و جابجاییهای الاستیک(recoverable) و جابجاییهای باقیمانده (non-revoverable) شمع را بطور جداگانه پیشبینی میکند. بزرگی جابجایی الاستیک با بزرگی بار اعمالی و طول عملکننده شمع، نشان داده میشود. اگر یک شمع کاملاً متکی بر مقاومت نوک باشد، آنگاه طول عمل کننده الاستیک شمع ثابت میباشد و تغییر شکل همواره متناسب با بار خواهد بود. زمانیکه بار اعمالی بر ریزشمع (یا میکروپایل) افزایش یابد، طول پیوند خاک در بخش فوقانی طول تزریق شده شمع، گسترش یافته و موقعیت پیوند حاصله خاک بطور پیشرونده به سمت پایین حرکت میکند. طول الاستیک شمع نیز با حرکت رو به پایین طول پیوند خاک، افزایش مییابد.
بزرگی اجزای جابجایی الاستیک و جابجایی باقیمانده را میتوان در طی آزمایش بارگذاری تعیین کرد. بدین ترتیب که جابجایی باقیمانده، همان قرائت جابجایی مربوط به بار صفر بعد از یک چرخه بارگذاری باشد و جابجایی الاستیک، اختلاف بین قرائتهای جابجایی مربوط به بار حداکثر و بار صفر باشد.
برای مهارکوبی زمین یا ریزشمع (یا میکروپایل)، میتوان جابجایی الاستیک و طول الاستیک را با استفاده از رابطه زیر تقریب زد:
جاییکه:
ΔElastic : بخش الاستیک جابجایی کل (متر) P : بار اعمالی (کیلونیوتن) L : طول الاستیک (متر) AE: سختی مقطع (مساحت به متر مربع × مدول الاستیسیته به کیلوپاسکال)
برای پیشبینی جابجایی مورد انتظار، در طی طراحی بایستی سختی شمع تعیین شده و مقادیر جابجایی باقیمانده و طول الاستیک نیز بایستی فرض شوند. در مورد مهارکوبی، بخاطر آرماتور گذاری منفرد و عدم مشارکت دوغاب در سختی مهار، تعیین سختی “AE” نسبتاً آسان است. تعیین سختی ریزشمع (یا میکروپایل) بخاطر موارد ذیل پیچیدهتر است:
- مشارکت دوغاب در سختی شمع ناشی از عملکرد فشاری شمع
- استفاده از سیستمهای تقویتی مختلف در برخی ریزشمع (یا میکروپایل) ها، (غلاف تقویتی در بخش بالایی شمع و میلگرد تقویتی در بخش پایینی)
- تاثیر دوغاب بر سختی، زمانیکه در غلاف تقویتی محصور میشود
سختی ترکیبی را میتوان با استفاده از فرمول زیر تعیین کرد:
EA pile = [Agrout × Egrout ] + [ Asteel × Esteel ]
بر پایه نتایج آزمایش بارگذاری شمع و مصالح، استفاده از Egrout=31000 Mpa برای دوغاب محصور شده در طول غلاف شده، و Egrout=23000 Mpa برای دوغاب محصور نشده میتواند منتج به نتایج معقولی گردد.
طول بخش الاستیک شمع بایستی بر اساس روشهای اجرای شمع، استحکام خاکها، و تجربه برآورد شود. شمعی که کل طولش در خاکهای مستحکم تزریق شود، طول الاستیک کوتاهی خواهد داشت. برای شمعی همچون مورد نشان داده شده در نمونه مسئله همین بخش، با غلاف گذاری پیوسته تا لایه خاک مرغوب زیرین و طول تزریق محدود به لایه موجود، طول الاستیک ممکن است تا انتهای غلاف ادامه یابد. اگر خاکهای طول پیوند استحکام کمتری داشته باشند، طول الاستیک ممکن است به پایینتر از غلاف ادامه یابد.
همچنین بزرگی جابجایی باقیمانده بایستی بر اساس روشهای اجرای شمع، استحکام خاکها، و تجربه پیشبینی شود. جابجایی باقیمانده با افزایش بار اعمالی و با افزایش سختی خاک یا کاهش ظرفیت پیوند ژئوتکنیکی افزایش خواهد یافت. برای یک شمع اجرا شده در خاک متراکم تا تراکم متوسط، با بار اعمالی تا 1300 کیلونیوتن، جابجایی باقیمانده معمولاً بین 2 تا 5 م.م. متغیر است.
در طی آزمایش بارگذاری، میتوان از این روش برای بررسی عملکرد شمع بواسطه ترسیم گسترش طول الاستیک، استفاده نمود. اگر طول الاستیک تا نیمه یا یک سوم طول پیوند ادامه داشته باشد، میتواند نشانهای از گسیختگی ژئوتکنیکی باشد. طول الاستیکی که فراتر از انتهای شمع ادامه یابد، میتواند نشانگر عدم صحت مقدار سختی استفاده شده باشد.
-
جابجایی خزش بلند مدت زمین
نحوه جابجایی بلند مدت ریزشمع (یا میکروپایل) و سیستم مهارکوبی زمین بستگی به پتانسیل خزش زمین دارد. خزش نوعی تغییر شکل وابسته به زمان در ساختار خاک تحت یک بار اعمالی ثابت میباشد. بطور تئوریک، خزش را میتوان به سه جزء اساسی سیستم نسبت داد: دوغاب، فولاد و زمینی که طول پیوند را در بر گرفته است. تغییر شکل خزش دوغاب و فولاد کم اهمیت میباشد. تغییر شکل خزشی ناشی از کمبود یا ضعف پیوند بین دوغاب و فولاد ممکن است بزرگ باشد، اما این هم اهمیت چندانی ندارد. زمانیکه پیوند کاهش مییابد و بار به اعماق بیشتر انتقال مییابد، خزش شامل تغییر شکل الاستیک شمع نیز میشود. خاکهای رسی ریز دانه ممکن است تحت تغییر شکلهای خزشی بزرگ قرار گیرند که منتج به جابجاییهای قابل توجهی در شمع و مهار خواهد شد.
اگر ریزشمع (یا میکروپایل) ها در خاکهای چسبنده حساس به خزش اجرا شوند، میتوان آزمایشهای بارگذاری مشابه به آزمایشهای سیستم مهارکوبی زمین را برای بررسی عملکرد در محدودههای مجاز اجرا نمود.
(Post Tensioning Instittute (PTI) – Recommendation for Prestressed Rock & Soil Anchors -1996)
زمان نگهداشت آزمایش بارگذاری بسته به بزرگی و نوع بارگذاری طرح و حساسیت خزشی خاک، ممکن است تا 100 دقیقه یا حتی در مواردی تا 1000 دقیقه یا بیشتر ادامه یابد. حداکثر نرخ خزش برابر 2 م.م. بر لگاریتم چرخه زمان، یک معیار پذیرش رایج میباشد. این معیارها در بخش معیارهای پذیرش آزمایش بارگذاری، در ضمیمه “الف” آورده شدهاند.
-
نشست گروه شمعها
به انضمام جابجایی محوری یک شمع منفرد (مشروحه در بخش قبل)، آرایش شمعها در یک گروه میتواند موجب جابجاییهای اضافی ناشی از تحکیم لایه خاک زیرین شود. درحالیکه شمع منفرد بار خود را به خاک مجاور انتقال میدهد، گروه شمع میتواند بار خود را در لایه خاک زیرین توزیع کند. اگر خاک زیر گروه شمع چسبنده باشد و احتمال تحکیم وجود داشته باشد، بایستی مسئله تحکیم در نظر گرفته شود.
برای محاسبه نشست گروه شمعها، رهنمودهای طراحی در مرجع زیر آورده شده است:
Federal Highway Administration Design and Construction of Driven Pile Foundation Workshop Manual (Publication No. FHWA HI-97-013- December 1996).
-
ظرفیت باربری جانبی
رفتار ریزشمع (یا میکروپایل) تحت بار جانبی به خصوصیات ریزشمع (یا میکروپایل) همچون، قطر، عمق، سختی خمشی، شرایط گیرداری شمع در پی، و نیز به خصوصیات خاک محصورکننده آن بستگی دارد. تاثیرات خاک محصور کننده از زمان اجرای شمع بایستی در نظر گرفته شود. این تاثیرات میتواند شامل سست شدگی خاک در اثر حفاری شمع و متراکمتر شدن خاک در اثر تزریق دوغاب باشد.
روشهای موجود برای بالا بردن ظرفیت باربری جانبی برای ریزشمع (یا میکروپایل) ها شامل موارد زیر میباشند:
- اجرای شمعهای شیبدار (تحت زاویه)
- اجرای یک غلاف بزرگ اندازه،که قطر موثر شمع، تکیهگاه جانبی تامین شده توسط خاک، و مقاومت خمشی شمع را افزایش دهد.
بخاطر خمش ناشی از جابجایی جانبی و بارگذاری محوری، بایستی تحکیم تحت تنشهای ترکیب شده در نظر گرفته شود. توانایی مقطع شمع برای تحمل تنش مرکب بویژه در محل اتصالات غلاف بایستی کنترل شود،.
بخاطر قطر کم ریزشمع (یا میکروپایل) ، سختی و ظرفیت جانبی آن محدود میباشد. برای تعیین سختی جانبی یک ریزشمع (یا میکروپایل) میتوان از برنامههای کامپیوتری همچون Com624P استفاده نمود. این نرم افزار بر اساس یک رابطه پیچیده از تغییر شکل شمع و عکس العمل خاک محصور کننده که معمولاً غیر خطی میباشد، محاسبه را انجام میدهد. تقریب خطی این رفتار در ( NAVFAC (1982 تشریح شده است. همچنین، برای نمایش پروسه NAVFAC به نشریه FHWA-SA-97-010 (طراحی لرزهای پلها- مثال طراحی شماره 5) رجوع کنید.
در محاسبات ذیل، پروسه NAVFAC برای یک ریزشمع (یا میکروپایل) با قطر خارجی 5/244 م.م. نشان داده خواهد شد.
قطر خارجی : 5/244 میلیمتر
ضخامت دیواره : 99/11 م.م.
قطر داخلی : 52/220 = 99/11×2 – 5/244 م.م.
مدول الاستیسیته غلاف : 200000 مگاپاسکال
مدول الاستیسیته دوغاب : 31000 مگاپاسکال
Igrout = π(ID4) / 64 = π(220.54) / 64 = 116000000 mm4
EI = Ecasing ×Icasing + Egrout ×Igrout = 15396 kN-m2
بار جانبی مورد نیاز برای ایجاد 35/6 میلیمتر (1/4″) جابجایی جانبی در یک خاک متراکم از رابطه زیر NAVFAC بدست میآید:
در این مثال، برای خاکهای متراکم بالاتر از تراز آب زیرزمینی، از f=17,600 kN/m3 (مدول عکس العمل ساختار زمین) استفاده کنید.
δP = 6.35 mm (1/4″) , Fδ= 2.6 for L=3T , Fδ= 2.25 for L > 5T
L= طول شمع , T = (EI/f)1/5 → T = (15,396 / 17,600) 1/5 = 0.97 m
برای شمعهای بلندتر از 5T= 4.9 m ، ازFδ = 2.25 استفاده کنید.
معمولاً محدودیتهای جابجایی، بار مجاز اندرکنش شمع- خاک را کنترل میکند که در پروسه NAVFAC (مسئله فوق) نشان داده شده است. حد فوق الذکر، 35/6 میلیمتر، توسط بسیاری از طراحان برای گروه شمعهای غیر مقاوم در برابر زلزله استفاده میشود. حدود جابجایی بزرگتر، معمولاً برای گروه شمعهای مقاوم لرزهای استفاده میشوند، اما در هر صورت نباید از ظرفیت نهایی شمع تجاوز شود. همچنین تاثیر جابجایی شمع به سازه کلی بایستی ارزیابی گردد.
در بسیاری از طرحها، شمعهای مایل مقاومت جانبی کافی را در برابر بارهای جانبی ناشی از مولفه افقی بار محوری تامین میکنند. اگر شمع مایل به تعداد کافی وجود نداشته باشد، طبق روند فوق، مقاومت اضافی ناشی از سختی شمع- خاک به مقاومت شمعهای مایل اضافه میشود. از آنجا که جابجایی جانبی لازم برای بسیج مقاومت passive بزرگ میباشد، مقاومت passive خاک، بندرت در مقاومت جانبی لحاظ میگردد.
جدول 5-3 مقادیر سختی شمع را (بار با واحد کیلونیوتن برای جابجایی جانبی 35/6 میلیمتر) برای 3 اندازه ریزشمع (یا میکروپایل) مختلف و 6 مدول خاک متفاوت (3 تا برای بالای سطح آب و 3 تا برای پایین سطح آب) نشان میدهد. همچنین برای مقایسه، 3 مقطع مختلف شمع HP نیز نشان داده شده است. این مقادیر را میتوان سرشکن کرد؛ برای مثال بار جانبی لازم برای جابجایی 5/244 میلیمتری ریزشمع با قطر 7/12 م.م. در یک خاک متراکم واقع در بالای تراز آب زیرزمینی برابر است با: 47.1 kN × 2 = 94.2 kN
جدول 1. بار جانبی لازم، (P) کیلونیوتن، برای جابجایی 35/6 میلیمتری در خاک دانهای درشت و تیزگوشه (اتصال مفصلی راس شمع) |
||||||
f خاک (kN/m3) | بالای سطح آب | پایین سطح آب | ||||
سست | متوسط | متراکم | سست | متوسط | متراکم | |
2199 | 6597 | 17592 | 1256 | 4398 | 10681 | |
HP 10 x 42
EI =17477 kN-m2 |
2/14 | 5/27 | 5/49 | 2/10 | 6/21 | 7/36 |
HP 12 x 53
EI =32707 kN-m2 |
3/18 | 35.3 | 63.6 | 1/13 | 7/27 | 2/47 |
HP 14 x 89
EI =75235 kN-m2 |
5/25 | 3/49 | 8/88 | 2/18 | 6/38 | 8/65 |
MP: OD=139.7 mm
Wall th.= 9.17 m EI=1905 kN-m2 |
9/5 | 3/11 | 4/20 | 2/4 | 9/8 | 1/15 |
MP: OD=177.8 mm
Wall th.=12.65 mm EI=5237 kN-m2 |
7/8 | 17 | 6/30 | 3/6 | 3/13 | 7/22 |
MP: OD= 244.5 mm
Wall th.= 11.9 mm EI=15396 kN-m2 |
5/13 | 1/26 | 1/47 | 6/9 | 5/20 | 9/34 |
HP = H-pile , MP = micropile , OD= outer diameter
اعداد ذکر شده بعد از عبارت HP در جدول فوق بیانگر شماره پروفیل فولادی میباشند. |
Fδ = 2.6 for L=3T , Fδ = 2.25 for L > 5T
L= طول شمع , T= (EI/f) 1/5
جدول 1 از مقادیر مدول خاک (f) سازگار با موارد استفاده شده در شکلهای 25 و 26 برای شمعهای H فولادی در “هندبوک طراحی سازههای بزرگراهی” AISC، جلد یک، فصل دهم، استفاده میکند. برای مقادیر “f” در جدول 1، از خاکی با خصوصیات زیر استفاده شده است. برای اطلاعات بیشتر درباره مقادیر “f” به مراجع AISC و NAVFAC رجوع کنید.
f (kN/m3) | φ (degrees) | γc (kN/m3) | |
خاک درشت دانه بالاتر از سطح آب | |||
خاک سست | 2199 | 28 | 9/14 |
خاک با تراکم متوسط | 6597 | 30 | 3/17 |
خاک متراکم | 17592 | 36 | 3/17 |
خاک درشت دانه پایین تر از سطح آب | |||
خاک سست | 1256 | 28 | 6/8 |
خاک با تراکم متوسط | 4398 | 30 | 4/9 |
خاک متراکم | 10681 | 36 | 2/10 |
-
پایداری جانبی (کمانش)
جهت بررسی کمانش ریزشمع (یا میکروپایل)ها، مدلهای ریاضی و آزمایشهای بارگذاری آزمایشگاهی بکار میروند. جورم (1957)، ماسکاردی (1970،1982) و گوونت (1975) به این نتیجه رسیدند که کمانش ریزشمع (یا میکروپایل) ها فقط در خاکهایی با مشخصههای مکانیکی بسیار ضعیف، همچون خاک سیلت سست و رسهای نرم تحکیم نیافته (خاکهایی که مدول الاستیسیتهای کمتر از0/5 مگاپاسکال دارند)، مطرح میباشد.
در سال 1992 یک پیمانکار در غالب برنامه آزمایش بارگذاری ریزشمع (یا میکروپایل) پروژه Caltrans که در خاکی از جنس گل خلیج عمیق قرار داشت، چندین ریزشمع (یا میکروپایل) اجرا نمود. پروفیل خاک تقریباً شامل 30 متر گل خلیج نرم (رس خیلی نرم) بر روی ماسه متراکم بود. شمعها، با غلافی به قطر بیرونی 178 میلیمتر تقویت شده بودند، و تحت بار فشاری فراتر از 1775 کیلونیوتن، بدون هیچ علائمی از کمانش، مورد آزمایش قرار گرفته بودند. برای اطلاعات بیشتر، به( Caltrans (1993 رجوع کنید.
آزمایش بارگذاری ابزاری برای کنترل گرایش کمانشی ریزشمع (یا میکروپایل) را فراهم میکند. شمع بهرهبرداری معمولاً تحت شرایط سرگیردار با راس شمع جاسازی شده در یک پی بتنی اجرا میشود. بار آزمایش معمولاً تحت شرایط سر آزاد، و سر شمع تقریباً 0/5 متر بالاتر از زمین اعمال خواهد شد. در طی طراحی، میتوان طول مهار شمع را با اختصاص مقادیری به ضریب طول موثر “K” و طول مهارنشدنی شمع “L” در تعیین فشار نهایی (اسمی) یا مجاز طول فوقانی شمع، مد نظر قرار داد . همانطور که اشاره شد، در اغلب طراحیهای شمع که خاک شمع را احاطه کرده باشد، مقدار “KL=0” خواهند بود و بنابراین هیچ نوع کاهشی در ظرفیت باربری در اثر کمانش نخواهیم داشت. برای مثال، شمعهایی که بالاتر از سطح زمین ادامه یافتهاند یا شمعهایی که در معرض آب شستگی هستند، بایستی برای کاهش ضرفیت باربری در اثر کمانش کنترل شوند.
برای شمعهایی با طول مهار نشده، معادلات زیر بکار برده میشود:
-
روش طراحی بار سرویس (SLD)
بار مجاز:
-
روش طراحی ضریب بار (LFD)
برای لحاظ نمودن سازگاری کرنشی بین غلاف و میلگرد (به بخش 5-5-7 رجوع کنید)، از مقدار زیر برای تنش تسلیم فولاد استفاده کنید:
Fy-steel = the minimum of Fy-bar and Fy-casing
مقاومت طرح:
P c-nominal = [0.85f´c-grout × Areagrout + Fy-bar × (Areabar + Areacasing)] × Fa / Fy-steel
P c-design = φc × Pc-nominal , φc = 0.85
P c-design = 0.85[0.85f´c-grout× Areagrout + Fy-bar×(Areabar + Areacasing)]×Fa/Fy-steel
برای نشان دادن کاهش ظرفیت باربری در اثر کمانش، شمعهای مثال شماره 1، تحت عمق آب شستگی پیش بینی 3 متر زیر کف پی، ارزیابی خواهند شد.روش طراحی بار سرویس (SLD) : از دادههای زیر استفاده کنید
K = 0.65 (fixed-head condition) , L=3 m , Esteel= 200,000 Mpa
F.S.=2.12 , rcasing = 64 mm
Fy-casing = 241 Mpa , Fy-bar = 520 Mpa , f´c-grout = 34.5 Mpa
Areacasing = 3224 mm2 , Areabar = 1452 mm2 , Areagrout = 10240 mm2
KL/ rcasing = 42.38 < CC = [ 2π2×Esteel / Fy-steel] 0.5 = 128
- روش طراحی ضریب بار (LFD): مشابه روند فوق میباشد، بجز
Fa = Fy-steel × [1- (Fy-steel×(KL/r)2 ) /(4π2×Esteel)] = 228 Mpa
Pc-allowable = [0.85f´c-grout ×Areagrout + Fy-steel × (Areabar + Areacasing)]×Fa / Fy-steel
Pc-allowable = 1349 kN
if: φc = 0.85 → Pc-design = φc×Pc-nominal = 1147 kN
-
تاثیر بالا آمدگی (uplift) و رانش بسمت پائین (downdrag)
اجزای شمع ممکن است در معرض بارهای اضافی ناشی از نیروهای رانش بسمت پائین حاصل از نشست خاک و بارهای کششی اضافی ناشی از نیروهای بالا آمدگی (خاکهای انبساط پذیر) قرار بگیرند. در مرجع ذیل، در مورد لحاظ نمودن این نیروها در طراحی شمعهای حفاری بخوبی بحث کردیم.
“میل چاههای حفاری شده: پروسههای ساخت و اجرا و روشهای طراحی، (FHWA-HI-88-042)”[1]
استفاده از ریزشمع (یا میکروپایل) ها برای سیستم فونداسیون در محلهایی که نیروهای uplift و downdrag مطرح میباشند چندین مزیت دارد. سطح مقطع کوچک ریزشمع (یا میکروپایل) ، سهم بار انتقالی از خاکهای انبساطی یا نشست پذیر را به شمع کاهش میدهد. جدایی هر چه بیشتر شمع از خاکهای متحرک میتواند با اجرای یک غلاف بیرونی اضافی با قطر بزرگتر، از میان خاکهای متحرک تحقق پذیرد. در این شرایط بایستی از اجرای شمعهای مایل پرهیز کرد، چرا که نشست یا انبساط، بارهای جانبی زیادی را بر شمع تحمیل خواهد نمود.
[1]. Drilled Shafts: Construction Procedures and Design Methods, (FHWA-HI-88-042)