مدهای گسیختگی خارجی در ارزیابی پایداری خارجی دیوارهای پایدارسازی شده به روش میخکوبی یا نیلینگ
مدهای گسیختگی خارجی به توسعه سطوح محتمل گسیختگی عبوری از میان یا پشت میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها اشاره دارند (مثلاً، سطح گسیختگی که ممکن است میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها را قطع کند یا نکند). در مدهای گسیختگی خارجی، عموماً با توده دیوار پایدارسازی شده به روش میخکوبی (یا نیلینگ) به مانند یک بلوک رفتار میشود. برای احراز تعادل این بلوک در محاسبات پایداری، نیروهای مقاوم خاک که در امتداد سطوح گسیختگی عمل میکنند،در نظر گرفته میشوند. اگر سطح گسیختگی یک یا چند میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) را قطع کند، میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) های قطع شده بواسطه تامین یک نیروی خارجی پایدارکننده که بایستی به نیروهای مقاوم خاک در امتداد سطح گسیختگی اضافه شود، در پایداری بلوک مشارکت میکنند.
طبق تعریف Byrne (1998) مدهای گسیختگی به سه قسم طبقهبندی میشوند:
- ” خارجی” (سطوح گسیختگی که میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها را قطع نمیکنند)
- ” داخلی” (سطوح گسیختگی که همه میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها را قطع میکنند)
- “ترکیبی” (سطوح گسیختگی که بعضی از میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها را قطع میکنند)
ارزیابی پایداری خارجی، بواسطه ابعاد و اهمیت پیامدهای گسیختگی، بعد مهمی از طراحی دیوارهای پایدارسازی شده به روش میخکوبی یا (مسلح شده به روش نیلینگ) میباشد. آنالیز پایداری خارجی انجام میشود تا مقاومت دیوار پایدارسازی شده به روش میخکوبی (یا نیلینگ) پیشنهادی در برابر نیروهای ناپایدار کننده حاصل از حفاری، بارهای سرویس، و بارهای نهایی (مثل زلزله) برای هر کدام از مدهای محتمل گسیختگی بررسی شود. عواملی که پایداری خارجی را کنترل میکنند عبارتند از، ارتفاع دیوار؛ چینهبندی خاک پشت و زیر دیوار؛ عرض ناحیه میخکوبی شده (مثلاً طول میخ (یا مسلحکننده نیلینگ))، و خاک، میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)، و مقاومت سطح مشترک. در آنالیز سیستم دیوار میخکوبی مدهای گسیختگی خارجی (شکل 1) چنین لحاظ میگردند:
* مد گسیختگی کلی
* مد گسیختگی لغزشی (برش در بستر، برش پایه)
* مد گسیختگی ظرفیت باربری (basal heave)
هر کدام از این مدهای گسیختگی خارجی در ادامه مورد بحث قرار گرفته اند.
شکل 1. مدهای گسیختگی خارجی دیوار میخکوبی
- تعادل حدی در آنالیز پایداری کلی
پایداری کلی دیوارهای پایدارسازی شده به روش میخکوبی (یا نیلینگ) معمولاً با استفاده از اصول تعادل حدی دو بعدی ارزیابی میشود، که در آنالیزهای مرسوم پایداری شیروانیها استفاده میشوند. در آنالیز تعادل حدی، توده محتمل لغزش بعنوان یک بلوک صلب مدل شده، نیروی کلی و یا تعادل لنگر احراز میشود، و ضریب اطمینان پایداری که به اثر پایدارکردن و ناپایدارکردن بستگی دارد، محاسبه میشود. از آنجا که در آنالیزهای سنتی پایداری شیروانیها، سطوح محتمل گسیختگی مختلفی ارزیابی میشود تا اینکه بحرانیترین سطح گسیختگی (مثلاً، سطح متناظر با کمترین ضریب ایمنی) بدست آید، فرضیات متفاوت و پروسههای عددی به مدهای پایداری متفاوت منتهی میشوند. بویژه در آنالیز پایداری کلی دیوارهای پایدارسازی شده به روش میخکوبی (یا نیلینگ)، تحت مدهای مختلف، شکلهای متفاوتی از سطوح گسیختگی در پشت دیوار در نظر گرفته میشود. ذیلاً برخی از اشکال سطوح گسیختگی ذکر شدهاند:
- سطحی یا دو وجهی (planar) (Sheahan and Oral, 2002)
- دو خطی (bi-linear) با یک توده لغزشی دو گوش (مثلاً، روش آلمانی Stocker et al., 1979 ؛Caltrans 1991)
- سهمی (Shen et al., 1981a)
- لوگ اسپیرال (منحنی لوگاریتمی) (Juran et al., 1990)
- دایروی (Golder, 1993)
مقایسه عددی بین روشهای مختلف نشان میدهد که تفاوت در هندسه سطح گسیختگی به تفاوت قابل توجهی در ضرایب ایمنی محاسبه شده منتج نمیشود (مثلاً، Long et al., 1990). بطور مشابه اگر اشکال متفاوت سطوح گسیختگی فرض شود، تحت ضریب ایمنی نهایی یکسان، طول میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) های مشابهی بدست میآید. بیشتر این مقایسات بر اساس مقاومت اصطکاکی میباشد که خاک از خود نشان میدهد.
نقیصه اصلی روشهای مبتنی بر تعادل حدی این است که قادر به پیشبینی تغییر شکلها نمیباشند. همچنین نمیتوان تغییر شکل مورد نیاز برای فعال شدن نیروهای مقاوم در خاک و میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها را در نظر گرفت. این روشها نمیتوانند تعریف جامعی از مشارکت هر میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در پایداری کلی بر اساس الگوی تغییر شکل پشت دیوار ارائه کنند. ارزیابی تغییر شکل را میتوان با استفاده از تکنیکهای عددی (مثلاً، المان محدود و تفاضل محدود) بدست آورد؛ اما این روشها بندرت در طراحی دیوارهای میخکوبی (یا نیلینگ) استفاده میشوند.
- آنالیز پایداری کلی ساده شده
برای نمایش المانهای آنالیز پایداری کلی دیوارهای پایدارسازی شده به روش میخکوبی (یا نیلینگ)، یک مکانیزم گسیختگی ساده و تک گوهای (single-wedge) در شکل 2 نشان داده شده است.
جاییکه:
α : شیب دیواره (نسبت به قائم) β : شیب پشت شیروانی φ΄ : زاویه اصطکاک داخلی موثر خاک c΄ : چسبندگی موثر خاک
Ψ : زاویه صفحه گسیختگی i : زاویه میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) LF : طول صفحه گسیختگی W : وزن توده لغزش
QT : سربار TEQ : نیروی معادل میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) NF : نیروی عمود بر سطح گسیختگی
SF : نیروی برشی در سطح گسیختگی RC : مولفه چسبندگی “SF” Rφ : مولفه اصطکاکی “SF”
نیروهای ناپایدار کننده شامل اجزاء محرک وزن “W” و سربارها “Q” میباشند. نیروهای پایدار کننده در امتداد سطح گسیختگی، نیروی برشی “SF” و نیروی کششی معادل میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) “TEQ” میباشند. توجه کنید که نیروی “TEQ” یک نیروی منتجه میباشد که مرکب از اثر همه میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)های اجرا شده تا عمق “H” میباشد. نسبت نیروهای مقاوم بر محرک، بعنوان ضریب اطمینان در مقابل گسیختگی کلی “FSG” تعریف میشود، که بطور مماس بر صفحه محتمل گسیختگی عمل میکنند.
FSG = Σresisting forces / Σdriving forc رابطه -1
نیروهای قائم و مماس بر صفحه گسیختگی برابرند با:
ΣNormal Forces = (W + QT) cos ψ + TEQ cos(ψ − i) − NF = 0 رابطه -2
ΣTangent Forces = (W + QT) sin ψ − TEQ sin(ψ − i) − SF = 0 رابطه -3
جاییکه:
رابطه -4 | |
رابطه -5 | |
رابطه -6 |
“φm” زاویه اصطکاک خاک بسیج شده، و “cm” چسبندگی خاک بسیج شده میباشند. برای اجزاء مقاومت چسبندگی و اصطکاکی خاک (به ترتیب c΄, tgφ΄) از ضریب اطمینان کلی یکسانی استفاده میشود. اما ممکن است که برای هر جزء مقاومتی، ضرایب اطمینان متفاوتی انتخاب شود.
آنالیز ساده فوق الذکر فقط تعادل نیروها را لحاظ میکند. آنالیزهای سختتر و پیچیدهتر امکان احراز همزمان معادلات تعادل نیرو و ممان را مهیا میکند. اگر چه میتوان معادله تک گوهای فوق الذکر را گسترش داد و آنالیز دو گوهای و یا سه گوهای را در نظر گرفت، ولی در عمل این سه نوع محاسبه دستی برای ارزیابی پایداری کلی سیستم پایدارسازی به روش میخکوبی (یا نیلینگ) بندرت استفاده میشوند. معمولاً، طراحان از برنامههای کامپیوتری برای آنالیز و طراحی سیستم پایدارسازی به روش میخکوبی (یا نیلینگ) استفاده میکنند. از معادلات ساده فوق (مدل شکل 2) میتوان برای بررسی صحت حل کامپیوتری استفاده کرد.
شکل 2. آنالیز پایداری کلی دیوار میخکوبی (یا نیلینگ) با استفاده از مکانیزم گسیختگی single-wedge
- آنالیز پایداری کلی
آنالیز پایداری کلی را میتوان برای تکمیل یکی از دو (یا هر دو با هم) رویه زیر در آنالیز دیوارهای پایدارسازی شده به روش میخکوبی (یا نیلینگ)، استفاده نمود:
- محاسبه ضریب اطمینان بحرانی (حداقل) “FSG” توده لغزش تحت یک الگوی معین از طول میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)
- تعیین نیروی “T” لازم در همه میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) هایی که به ضریب اطمینان تعیین شده در مقابل گسیختگی کلی، خواهند رسید.
مورد اول بررسی پایداری دیوار میخکوبی (یا نیلینگ) میباشد. این کار شبیه به آنالیز مرسوم پایداری شیروانی است، که در آن بحرانیترین سطح گسیختگی و بنابراین کمترین ضریب اطمینان مشخص میشود. این رایجترین کار در آنالیز کامپیوتری است و طول میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) و مقاومت پولاوت مفروضات آن میباشند. نیروهای کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها نیز بعنوان بخشی از نتایج این محاسبات بدست میآیند.
با گامهای مشابه ولی اهداف متفاوت، نیروی T لازم محاسبه شده و اندازه میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها طراحی میگردد. در این مورد، الگوهای طول متفاوت امتحان میشوند تا اینکه FSG منتخب بدست آید. این نوع آنالیز معمولاً با تکرار توام است. نیروی کششی لازم محاسبه شده امکان تعیین طول و قطر میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) را فراهم میآورد.
- لغزش
آنالیزهای پایداری لغزشی، مقاومت دیوار در برابر لغزش در امتداد بستر سیستم حائل شده، ناشی از فشارهای جانبی زمین پشت میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها را بررسی میکنند. گسیختگی لغزشی ممکن است زمانی رخ دهد که فشارهای جانبی اضافی زمین، که بواسطه خاکبرداری فعال شدهاند، از مقاومت لغزشی بستر تجاوز نماید (شکل 3).
مفاهیم شبیه به آنچه که برای ارزیابی پایداری لغزشی سازههای حائل وزنی استفاده شد (که در آنها تئوریهای رانکین و کولومب برای فشار جانبی زمین استفاده میشود) را میتوان برای ارزیابی پایداری لغزشی دیوار میخکوبی (یا نیلینگ) بکار برد. این بار هم سیستم دیوار میخکوبی (یا نیلینگ) در مقابل نیروهای جانبی زمین عمل کننده بر پشت خاک حائل شده، همانند یک بلوک صلب مدل میشود. در اینجا بلوک صلب بواسطه یک سطح تقریباً افقی عبوری از بستر دیوار (یا کمی زیر بستر، اگر یک رگه ضعیف و افقی از خاک وجود داشته باشد) تعریف شده است، که تا پشت میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها ادامه یافته، و با یک شیب تند در سطح زمین به پشت ناحیه مسلح شده میرسد (شکل3). فرض شده است که جابجاییهای بلوک خاک در امتداد میلگردها برای بکار افتادن فشارهای اکتیو در پشت بلوک به حد کافی بزرگ میباشد. نسبت نیروهای مقاوم افقی “ΣR” به نیروهای محرک افقی اعمالی “ΣD”، بعنوان ضریب اطمینان در مقابل لغزش “FSSL” محاسبه میشود:
FSSL = ΣR / ΣD رابطه -7
جاییکه:
رابطه -8 | |
رابطه -9 |
و نیروی اکتیو جانبی زمین “PA” به قرار زیر تعریف میشود:
رابطه -10 |
آیتمهای معادلات فوق و شکل 5-5 به قرار زیر تعریف میشوند:
H : ارتفاع دیوار ∆H : ارتفاع صعود شیب پشته شیروانی β : شیب پشته شیروانی
βeq : شیب پشته معادل (برای شیروانیهای منقطع و محدود βeq= tg-1(∆H/H) و برای شیروانیهای نامحدود βeq=β)
α : شیب دیواره θ : زاویه شیب رویه دیوار نسبت به افق (θ=α+90º) cb : مقاومت چسبندگی خاک در امتداد بستر
BL : طول سطح گسیختگی افقی، جاییکه “c” بطور موثر عمل میکند W : وزن بلوک میخکوبی (یا نیلینگ) شده
φ΄ : زاویه اصطکاک موثر خاک پشت بلوک میخکوبی (یا نیلینگ) شده
QD : بخش دائمی سربار کلی “QT”
φ΄b: زاویه اصطکاک داخلی موثر در بستر (اگر حرکات قابل توجهی رخ دهد، ممکن است مقادیر باقیمانده یا remolded لازم باشد)
δ: زاویه اصطکاک سطح مشترک دیوار- خاک (برای شیروانی محدود δ=βeq، برای شیروانی نامحدود δ=β)
H1: ارتفاع موثر که فشار زمین بر آن عمل میکند
γ : وزن واحد حجم توده خاک KA : ضریب فشار اکتیو زمین برای خاک پشت دیوار میخکوبی (یا نیلینگ)
ضریب فشار اکتیو زمین، KA، را میتوان با استفاده از فرمول تئوری عمومی کولومب یا تئوری رانکین برای خاک غیر چسبنده (با فرض اینکه خاک پشت دیوار میخکوبی (یا نیلینگ) مطابق با c΄= 0 در شرایط بارگذاری بلند مدت رفتار کند) بدست آورد.
رابطه -11 |
پارامترهای معادله فوق همانهایی هستند که قبلاً تعریف شدهاند.
تئوری رانکین، برای دیوارهای با زاویه دیواره کمتر از 8 درجه، α < 8º، و زمین خشک و شیبدار پشت دیوار، ضریب فشار اکتیو زمین را به قرار زیر تعریف میکند:
رابطه -12 |
شکل3. پایداری لغزشی یک دیوار میخکوبی (یا نیلینگ)
برای یک دیوار قائم ساده (مثلاً، α=0 یا θ=90)، با زمین پشت دیوار خشک و افقی (β=0)، و بدون تنش برشی در سطح مشترک خاک- دیوار (δ=0)، تئوری رانکین ضریب فشار اکتیو زمین را به سادگی به قرار زیر تامین میکند:
رابطه -13 |
معادله 5- 11 تئوری کولومب کلیتر از معادله 5-12 تئوری رانکین میباشد. هر دو تئوری راه حلهایی تقریباً یکسان ارائه میکنند. معادله 5-13 بسیار ساده است و فقط بایستی برای برآورد مقادیر مقدماتی استفاده شود.
برای دیوارهای غیر قائم، ضریب فشار اکتیو زمین (طبق تعریف معادله 5-12) را میتوان با نمودارهای ارائه شده در اشکال 4و 5 (Caquot and Kerisel, 1984 ; U.S. navy, 1982) ارزیابی نمود. در این اشکال، علائم و نامگذاریهای متفاوتی استفاده شده و زاویه شیب رویه دیوار، بجای “α” با حرف “θ” مشخص گردیده است. شکل 4 تاثیر زوایای شیب دیوار مختلف را تحت شیب پشته افقی و زاویه اصطکاک خاک- دیوار δ=φ΄ در نظر میگیرد. زاویه شیب دیوار “θ” در شکل 4، میتواند مثبت (دیوار پیش آمده) یا منفی (دیوار پس رفته) باشد. از این شکل، این نکته بر میآید که ضریب فشار اکتیو زمین توام با تختتر شدن دیوار (زاویه شیب دیوار “θ” منفیتر میگردد) کاهش مییابد، و موید این مطلب است که با ثابت بودن سایر شرایط، یقیناً یک “دیوار تختتر” پایدارتر است. شکل 5 تاثیر شیب پشته زمین را برای دیوار قائم با زاویه اصطکاک خاک- دیوار δ=φ΄، لحاظ میکند. شکل 5 به روشنی نشان میدهد که بزرگی ضریب فشار اکتیو، توام با افزایش شیب دیوار بطور قابل ملاحظهای رشد میکند. استفاده از نمودارهای توسعه یافته توسط Caquot and Kerisel توصیه میشود، از آنجا که این نمودارها بر سطوح گسیختگی واقعیتر (مثلاً، سطح گسیختگی اسپیرال لوگاریتمی) تکیه دارند. همچنین میتوان ضریب اطمینان در مقابل لغزش را با استفاده از برنامههای کامپیوتری استاندارد پایداری شیروانیها محاسبه نمود. در چنین مواردی، سطوح گسیختگی استفاده شده در آنالیزهای کامپیوتری بایستی غیر دایروی و نسبتاً بلند و طولانی باشند (تقریباً قسمتهایی افقی) و حتماً از بستر دیوار عبور کنند.
- ظرفیت باربری
اگر دیوار پایدارسازی شده به روش میخکوبی (یا نیلینگ) در خاکهای نرم و ریز دانه اجرا شود، گاهی اوقات ممکن است ظرفیت باربری بحرانی باشد. از آنجا که روکش دیوار (بر خلاف شمعهای نگهبان در دیوارهای مهارکوبی زمین یا طرهها) تا زیر کف خاکبرداری ادامه نمییابد، بارهای نامتعادل پدید آمده از خاکبرداری میتواند بستر حفاری را محدب ساخته و گسیختگی ظرفیت باربری را در فونداسیون تحریک کند (شکل 6- الف).
معادلات ارزیابی پتانسیل بالازدگی (ظرفیت باربری) در بستر خاکبردای را میتوان برای آنالیز این مد گسیختگی استفاده نمود. ضریب اطمینان در مقابل بالازدگی “FSH” (Terzaghi et al., 1996) برابر است با:
رابطه5-14 |
آیتمهای این معادله و شکل 6 به قرار زیر تعریف میشوند:
Su : مقاومت برشی زهکشی نشده خاک NC : ضریب ظرفیت باربری (شکل6) γ : وزن واحد حجم خاک پشت دیوار
H : ارتفاع دیوار Heq: ارتفاع معادل دیوار برابر با “H+∆H”، که “∆H” لایه سربار معادل میباشد
B΄ : عرض موثر، B΄=Be/√2، جاییکه “Be” برابر عرض حفاری میباشد
ضریب ظرفیت باربری بایستی بر اساس شرایط هندسی موجود انتخاب شود. در خاکبرداریهای خیلی عریض (شرایط معمول در دیوار میخکوبی (یا نیلینگ))، معمولاً میتوان “H/Be” را برابر با “صفر” در نظر گرفت. برای دیوارهای خیلی طویل، معمولاً Be/Le= 0 و NC=5.14میباشد.
زمانیکه یک نهشته سخت و قوی، زیر لایه نرم قرار دارد و در عمق DB< 0.71 Be پایینتر از بستر خاکبرداری با آن مواجه میشویم (شکل 6-ب)، در معادله -14 بایستی “DB“جایگزین “B΄” شود. زمانی که عرض حفاری خیلی زیاد است یا مشارکت مقاومت برشی (مثلاً، Su×H) پیرامونی بلوک گسیختگی با عرض “B΄” قابل صرفنظر میباشد، معادله -14 به”FSH= NC/γ.Heq” تبدیل میشود. این معادلهها قراردادی میباشند، چونکه آنها از مشارکت برشی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)های قطع شده توسط سطح گسیختگی نشان داده شده در اشکال 6-الف و 6-ب، صرفنظر میکنند.
شکل4. تاثیر زاویه شیب دیوار بر روی ضریب فشار اکتیو زمین
شکل 5. تاثیر زاویه شیب پشته بر روی ضریب فشار اکتیو زمین (منبع: U.S. Navy ,1982)
شکل 6. آنالیز ظرفیت باربری (HEAVE)
همچنین میتوان با استفاده از برنامههای آنالیز پایداری شیروانی که سطوح گسیختگی عمیق گذرا از میان فونداسیون را در نظر میگیرند (شبیه به آن چه که در شکل 6 نشان داده شده است)، آنالیز ظرفیت باربری معادل انجام داد. در مواردی که خاکهای نرم (مثلاً، Su ≤ 25 kPa) در بستر حفاری حضور ندارند، معمولاً آنالیز ظرفیت باربری لازم نمیباشد. به استثنای زمانی که بارهای بزرگ بر پشت دیوار اعمال میشوند. در این مورد، بدون توجه به شرایط زمین، آنالیز ظرفیت باربری توصیه شده است.
ضرایب اطمینان در مقابل بالازدگی دیوارهای میخکوبی (یا نیلینگ) بایستی سازگار با ضرائب مورد استفاده در آنالیز بالازدگی (ظرفیت باربری) بستر خاکبرداری، انتخاب شوند. بطور کلی، “FSH” را میتوان برای دیوارهای موقت و دائمی به ترتیب برابر با 5/2 و 3 انتخاب نمود. از آنجا که اکثر دیوارهای میخکوبی (یا نیلینگ) در خاکهای نرم و ریزدانه ساخته نمیشوند، بررسی این مد گسیختگی برای اغلب پروژههای میخکوبی (یا نیلینگ) خاک ضروری نمیباشد.
درج دیدگاه