اندرکنش خاک- میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) و توزیع نیروی کششی در گود پایدارسازی شده به روش میخکوبی یا نیلینگ(nailing)
مدل فرضی (conceptual madel)
اندرکنش خاک- میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در پشت روکش دیوار پایدارسازی شده پیچیده میباشد. بارهای اعمال شده به میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)، عکس العمل حرکت رو به بیرون دیوار در حین حفاری خاک جلوی دیوار میباشند. بخشی از میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) واقع در پشت سطح گسیختگی (مثلاً، ناحیه مهاری) از شیروانی خاکی بیرون کشیده میشود. نیروهای کششی در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)،T، از ناحیه مهاری تا روکش تغییر میکنند. در انتهای میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) از “صفر” شروع میشوند، در میانه طول میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) به حداکثر مقدار ،Tmax، رسیده و در روکش به مقدار T0 کاهش مییابند (شکل 1).
شکل 1. مکانیزم انتقال تنش در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)
ماکزیمم نیروی کششی در میلگرد میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)، الزاماً در نقطهای که میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) سطح گسیختگی را قطع میکند رخ نمیدهد. تنش برشی فعال در امتداد سطح مشترک خاک-دوغاب ،q، یکنواخت نمیباشد و در حقیقت مطابق شکل 1-الف و ب، از “مثبت” به “منفی” تغییر میکند. توزیع شماتیک نیروی کششی “T” در امتداد میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در شکل 1-ج نشان داده شده است.
- توزیع ساده شده نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)
برای طراحی میتوان، توزیع نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) (شکل 1) را، مطابق شکل 2 ساده سازی نمود. نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) با نرخ ثابت “Qu” افزایش یافته (برابر با ظرفیت پولاوت در هر متر طول)، و به یک مقدار حداکثر، Tmax میرسد، و سپس با نرخ Qu، تا مقدار “T0” در سر میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) کاهش مییابد. مقدار “Tmax” به سه شرط حدی زیر محدود شده است:
– ظرفیت پولاوت، RP – ظرفیت کششی، RT – ظرفیت روکش، RF
اگر RP < RT , RF باشد، گسیختگی پولاوت مقدار “Tmax” را محدود میکند. اگر RT < RP , RF آنگاه گسیختگی کششی مقدار “Tmax” را محدود میکند. نهایتاً اگر RF < RP , RT باشد آنگاه گسیختگی روکش میتواند مقدار Tmax را بسته به نسبت “T0/Tmax” محدود کند.
برای دستیابی به یک طراحی متعادل، بایستی همه اجزاء مقاوم سیستم حاشیه اطمینان مشابه ی داشته باشند؛ هیچ جزئی نبایستی تفاوت فاحشی نسبت به سایر اجزاء داشته باشد. در مورد نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، یک طراحی خوب بایستی ظرفیت همه المانهای مقاوم را در حد تعادل نگه دارد؛ بنابراین مقادیر RF , RT , RP بایستی شباهت معقولی داشته باشند.
شکل 2. توزیع ساده شده نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)
جائیکه:
RT : ظرفیت کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) RF : ظرفیت روکش دیوار پایدارسازی شده RP : ظرفیت میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در مقابل پولاوت
Qu ، qu : نرخ انتقال بار نهائی و مقاومت پیوند
T0 ~ 0.6 – 1.0 Tmax
اگر RP < RT < RF باشد، آنگاه گسیختگی پولاوت حاکم است و بایستی کنترل گردد.
اگر RT < RP < RF باشد، آنگاه گسیختگی کششی حاکم است و بایستی کنترل گردد.
اگر RF < RP or RT باشد، آنگاه ممکن است گسیختگی روکش حاکم باشد که به نسبت T0/Tmax بستگی دارد.
- توزیع حداکثر نیروهای کششی
نیروی کششی در یک میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ویژه تابع موقعیت تقاطع میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) با سطح گسیختگی میباشد. مطابق شکل 3، توزیع نیروی کششی در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها در سرتاسر مقطع دیوار پایدارسازی شده تغییر میکند. به خاطر پیچیدگیهای انتقال بار در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) های منفرد، موقعیت حداکثر نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) (عموماً) نزدیک به موقعیت سطح گسیختگی بحرانی حاصل از آنالیزهای پایداری کلی میباشد. موقعیت سطح گسیختگی با معیارهای تعادل حدی کلی کنترل میشود. اندازه گیری کرنش در دیوارهای ابزارسنجی شده نشانگر آن است که در بخش فوقانی دیوار پایدارسازی، حداکثر نیروی کششی تقریباً بین 0.3 h تا 0.4 h پشت روکش دیوار رخ میدهد (Plumelle et al., 1990; Byrne et al., 1998). در بخشهای پایینی دیوار، حداکثر نیروی کششی تقریباً بین 0.15H تا 0.2H پشت روکش دیوار رخ میدهد.
همچنین شکل 3 نشان میدهد که مشارکت نیروهای کششی در پایداری کلی از میخی به میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) دیگر متغیر است. بطور کلی، مشارکت هر میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در پایداری به موقعیت تقاطع سطح گسیختگی و میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، بستگی دارد. موقعیت سطح گسیختگی، طول میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) پشت سطح گسیختگی “LP” را تعیین میکند. برای مثال در شکل 3 مشارکت پایداری میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) فوقانی ،T1، پس از اتمام دیوار قابل توجه نیست، چونکه طول میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) پشت سطح گسیختگی برای ایجاد حداکثر پتانسیل ظرفیت پولاوت در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ناکافی میباشد. مشارکت نیرو در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) های پایینی T2,T3، نسبتاً بیشتر است، چونکه طول پولاوت آنها طولانیتر از میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) های فوقانی میباشد. در این مثال، برای فعال شدن کل ظرفیت پولاوت در پایینترین میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، LP کافی میباشد. اما باز هم جای بررسی باقی میماند که آیا ظرفیت کامل پولاوت کمتر از ظرفیت کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) میباشد؟
نیروهای کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) بطور تدریجی با گذشت زمان در حین پیشروی خاکبرداری جلوی دیوار از بالا به پایین، توسعه مییابند. عموماً، حداکثر نیروهای کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در یک ردیف معین زمانی توسعه مییابند که دو مرحله بعدی خاکبرداری انجام شدهاند. نیروهای کششی ممکن است در دوره زمانی بین انتهای ساخت و شرایط ثابت بلند مدت (Plumelle et al., 1990) بطور ملایم افزایش یابند (مثلاً، 15%). این افزایشها، به خاطر خزش خاک پس از ساخت و وارفتگی تنشی ادامه دارند. اگر چه این بار اضافی محاسبه نمیشود، ولی در طراحی دیوارهای میخکوبی (یا نیلینگ) بواسطه ضرایب اطمینان لحاظ میگردد.
شکل 3. موقعیت شماتیک حداکثر نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)
- توزیع حداکثر نیروی کششی اندازهگیری شده
حداکثر نیروهای کششی واقعی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) که در دیوارهای میخکوبی (یا نیلینگ) اندازهگیری شده اند در شکل 4 نشان داده شده است (Byrne et al, 1998). نیروهای میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) نسبت به وزن واحد حجم خاک؛ فواصل افقی و قائم میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها، “SH , SV” ؛ ارتفاع دیوار “H”؛ و ضریب فشار اکتیو محاسبه شده زمین “KA“، نرمالیزه شدهاند، و بعنوان تابعی از عمق میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) نشان داده شدهاند. این مقادیر بعنوان نیرویهای بلند مدت میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) پذیرفته شده اند و شامل هیچگونه بارهای اضافی محتمل از یخ زدگی (یا سایر موارد) در روکش، نمیباشند. توجه کنید که نیروهای اندازهگیری شده متناظر با شرایط بهره برداری میباشند، نه شرایط گسیختگی.
مطابق شکل 4، بازه بارهای نرمالیزه شده میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در دو سوم فوقانی دیوار از “4/0” تا “1/1” تغییر میکند، و بطور میانگین “75/0” میباشد. حداکثر نیروهای نرمالیزه میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) معمولاً در عمق تغییر میکنند؛ یعنی از 5/0- 6/0 در بالای دیوار تقریباً به 75/0- 85/0 در یک سوم میانی افزایش یافته، سپس تا حدود 4/0- 5/0 در یک سوم پایینی کاهش مییابند و در کف دیوار به “صفر” میرسند. این نتایج با موارد مشاهده شده در دیوارهای آزمایشی پروژه clouterre (Plumelle et al., 1990) سازگار است. حداکثر نیروی کششی بهره برداری را میتوان از بارهای نرمالیزه میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در شکل 5-15، بعنوان محصولی از فشار معادل “T/Ka.H.γ” و ناحیه تاثیر “SV*SH” در اطراف میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) های انفرادی محاسبه نمود.
در عمل، بایستی نیروی کششی نرمالیزه شده میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در دو سوم فوقانی دیوار را یکنواخت و برابر 75/0 لحاظ نمود. بنابراین، متوسط حداکثر نیروی کششی سرویس در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها در این موقعیت برابر “Tmax = 0.75KA.γ.H.SV.SH” میباشد. نیروی کششی در بخش پایینی تقریباً تا 50% مقدار بخش فوقانی کاهش مییابد. BriaudوLim (1997) پیشنهاد کردهاند که متوسط حداکثر نیروی کششی بهرهبرداری در ردیف بالایی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ها را میتوان طبق رابطه “Tmax = 0.65KA.γ.H.SV.SH” محاسبه کرد. همچنین آنها پیشنهاد کردند که حداکثر نیروی کششی بهره برداری در ردیفهای بعدی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، فقط نصف این مقدار در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) های فوقانی باشد.
شکل 4. حداکثر نیروهای کششی اندازهگیری شده میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) در دیوار
اطلاعات فوق نشان میدهند که توزیع نیروی کششی بهره برداری در دیوارهای میخکوبی (یا نیلینگ) پیچیده بوده و متوسط نیروی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) کوچکتر از مقداری است که بواسطه توزیع کامل فشار اکتیو جانبی زمین محاسبه میشود. این نکته برای محاسبه نیروی کششی در روکش دیوار مهم میباشد.
- طراحی گسیختگی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ)
برای دستیابی به یک طراحی متعادل در مد گسیختگی داخلی، بایستی مقاومت خاک و مقاومت کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، همزمان و بطور کامل فعال شوند. به عبارت دیگر، زمانیکه FSG=1.0 میباشد (فعال شدن کامل مقاومت خاک)، ضریب اطمینان مقاومت کششی، FST =1.0 باشد (کشش نهایی در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ). در این شرایط نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، حداکثر نیروی طراحی در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، “Tmax-s” میباشد. اگر FSG > 1.0 باشد، بدیهی است که با ثابت نگه داشتن بارها، نیروی Tmax-s طراحی افزایش خواهد یافت.
این بدان دلیل است که در FSG >1.0، مقاومت خاک کاملاً فعال نشده است و برای دستیابی به تعادل، نیروی کششی بایستی این نقیصه را جبران کند. بنابراین، Tmax-s محاسبه شده از آنالیز پایداری کلی، منتج به FSG >1.0 میشود که محافظه کارانه است.
برنامه SNAIL بطور خوردکار متوسط نیروهای کششی را گزارش میکند، اما حداکثر نیروی کششی متناظر با FSG=1.0 را ارائه نمیکند. بنابراین برای ارزیابی و تخمین حداکثر نیروی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) تحت FSG=1.0 بدون انجام آنالیز پایداری، میتوان از روش ساده شده زیر استفاده نمود. این پروسه مبتنی بر این است که تحت FSG > 1.0، نسبت حداکثر بار محاسبه شده در برنامه SNAIL، یعنی “Tmax“، به متوسط بار میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، یعنی “Tavg“، شبیه به نسبت حداکثر بار میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) درFSG=1.0 ، یعنی “Tmax-s“، به متوسط بار میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، “Tavg-s“، در FSG=1.0 میباشد.
بنابراین با روابط زیر میتوان تقریب مناسبی از حداکثر بار طراحی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، “Tmax-s“، بدست آورد:
رابطه 1 |
“Tavg-s” بار متوسط طراحی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) میباشد و در خروجیهای SNAIL با نام “Maximum Average Reinforcement Working Force” گزارش میشود. نیروی طراحی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) “Tmax-s“، برای بررسی گسیختگی کششی استفاده میشود.
گسیختگی کششی در میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) زمانی رخ میهد که نیرو در امتداد میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) “Tmax-s“، بزرگتر از ظرفیت کششی میلگرد “RT” شود. “RT” به قرار زیر تعریف میگردد:
رابطه 2 |
جاییکه “At” سطح مقطع عرضی میلگرد میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) و “fy” مقاومت گسیختگی میلگرد میباشد. به خاطر تفاوت در سختی (مدول الاستیسیته) بین دوغاب و میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) ، ظرفیت کششی دوغاب نادیده گرفته میشود. برای به حساب آوردن عدم قطعیتهای مربوط به مقاومت مصالح و بارهای اعمالی در طراحی، مقادیر مجاز ظرفیت کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) به قرار زیر استفاده میشوند:
رابطه 3 |
جاییکه “FST” ضرب اطمینان در مقابل گسیختگی کششی میخ (یا مسلحکننده نیلینگ) میباشد. بطور کلی، برای بارهای استاتیکی حداقل ضریب اطمینان برابر با “8/1” پذیرفته میشود
درج دیدگاه